ضد
نگاره ی اول
برف
غمخوار من، به خانه ی غم ها خوش آمدی
با من، به جمع مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ می زنند
می بینمت برای تماشا... خوش آمدی
ره نجاتم از شب، گیسوی دوست نیست
ای دل به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
با برف پیری ام سخنی غیر از این نبود
منت گذاشتی به سَرِ ما، خوش آمدی
ای عشق! ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم... اما خوش آمدی
آزادی
در این دریا، چه می جویند ماهی های سرگردان
مرا آزادی خواهی؟... به تُنگ خویش برگردان
مرا از خود رها کردی و بالِ پر زدن دادی
اگر این است آزادی... مرا بی بال و پر گردان
من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده ام، ای عشق
طلسمی را که بر من بسته بودی، بسته تر گردان
به جای اینکه هیزم بر اجاقی تازه بگذاری
همین خاکستر افسرده را زیر و زبر گردان
من از سرمایه ی عالم، همین یک قلب را دارم
اگر چیری دگر مانده ست، آن را هم هدر گردان
در این دوزخ، به جز تردید راهی تا حقیقت نیست
مرا در آتش تردیدهایم شعله ور گردان
هراس
رسیده ام به خدایی، که اقتباسی نیست
شریعتی که در آن حکم ها، قیاسی نیست
خدا کسی ست که باید به دیدنش بروی
خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست
به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند
خطانکردن ما غیر ناسپاسی نیست
به فکر هیچ کس جز خودت مباش ای دل
که خودشناسیِ تو، جز خداشناسی نیست
دل از سیاست اهل ریا بِکَن، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
آسمان 1
چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم
به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم
اگر پرنده مرا آفریده اند، چرا
قفس بسازم و در بند آشیان باشم
اگر چه ریشه در این دشت بسته ام، باید
به جای خاک گرفتار آسمان باشم
من از نزاع دلم با خودم خبر دارم
چگونه با دو ستم پیشه، مهربان باشم
نه او بخاطر من می تواند این باشد
نه من به خاطر او می توانم آن باشم
مجموعه آثار آقای نظری عبارتند از: گریه های امپراتور، اقلیت، آنها، گزیده شعر، ضد
ایشون متولد سال 58 در شهر خمین استان مرکزی هستن...
اشعار و ابیات این کتاب واقعا خوش تراشه، ازتون دعوت می کنم که حتما یه نسخه برای مطالعه ازش تهیه کنید تا متوجه حرفم بشید!
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
شعر ,
,
:: برچسبها:
شعر ,
ضد ,
شعر نو ,
دیوان شعر ,
فاضل ,
فاضل نظری ,
کتاب شعر ,
کتاب شعر ضد ,
,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1